خودفریبی

برایت در همین وبلاگ می نویسم:

آن زمان که مردم بفهمند احساس و واژه ی  "دوستت دارم"

                                                                               خود فریبی و خودخواهی بیش نیست

تو مرا ترک خواهی کرد و من خودخواه ترین  خود فریب ها خواهم بود!!!

آزاد است!!!

این جا تبریز. بالاترین احتیاط اشتیاق است. پایین ترین اشتیاق احتیاط

آدم ها تنها  هستند خب می خواهند باشند

زیبایی شهر ما در مردمان به ظاهر میهمان نواز است. آخر ظاهرش بسیار میهمان نواز است باطنشان.... حداقل من نمی دانم.

این جا جایی برای دختران هست برای پسران هم این گونه هست که به دنبال دخترانند

رابطه محدود. عشق نامحدود. نگاه ها گرم است. اتهام نداریم. گناه.... ابدا.مسلمانی هم آزاد است

این جا شهر من است. همه چیز آزاد است. نگاه کن دختر و پسر را دست در دست هم!!! این جا راننده تاکسی هم آزاد است.

هر کسی برای خود حریمی دارد محترم است. بیادت بیاندازم این جا شهر من است.

گیر دادن نداریم....نگاه های هرز اصلا .. این جا هیچ نداریم جز همه چیز. همه چیز هم آزاد است

این جا استاد دانشگاه  آزاد است. می گوید» 80 درصد مردم شهر من بیمارن..

می گوید تنها دانشجویان روان شناسی دانشگاه تبریز دارای اختلالات شدید روانی هستند. می بینی این جا دانشجو هم آزاد است.

فرهنگ را نگو..بی داد می کند

مانتو بلند نشانه املی .مانتو کوتاه نشانه مفسدی است// اصولا بلند و کوتاه هم آزاد است.

سرگرمی پسران دیدار است..کمی آن طرف تر کسی  منتظر یار است... یا یار نداریم یا دیدار آزاد است؟!در هر دو صورت بدبخت ترین قشر جامعه دخترانند.

این بقال محله ما هم آزاد است.. شیر را به من می دهد چهارصد تومان.. نازی هم طبقه پایین است............. اسم او را می آورم شیر می شود یارانه ای صدتومان..حتی مفد هم می دهد. گور پدرش..

تا یادم نرفته فش دادن هم آزاد است.

این جا نگاه هرزه جـــــــــرم است.. به وقتش خوب..به وقتش  گناه است .

سال سال همت است مضاعف...کار هم آزاد است. گاهی مد سال تنها یک نگاه کوتاه است

از آن دختر تهرانی بگوییم که در این جا دانشجو است... تعجب کرده از این همه غیرت..آخر همه بر سر این دعوا دارند که زودتر او را ببینند... دیدن هم بهانه ای خوبیست آخر این جا مگر دیدن هم گناه است؟

از چه بگوییم:: آزادی از سر تا پای ملت می بارد...راستش را بخواهید من هم دانشجوی آزادم!!

.....................

پی نوشت> نگاهی گذرا از مسیر دانشگاه تا خانه

محاکمه در خیابان

قلبی که واسه خودش صدا نداره..می خوای واسه تو چه صدای داشته باشه؟!

دختره همین جا با پسره حرفش شده بود میگفـت:

                                                                   غیرتو ناموس بازی داره دوباره مد میشه

ما چیکار کنیم...؟:

                                     که از این مد نمی افتیم؟؟

.........................

پی نوشت> تکه کلام هایی از فیلم محاکمه درخیابان مسعودکیمیایی

فراق

می گویم گریه زاری ذلت است

                                                                       می گویی دوری از او برایم لذت است

می گویم عاشق شدی ای دوستم؟!

می گویی فراق از همه بهتر است!!!

پی نوشت> ناچاری مال دروغه.....

صبرت را سپاس..کنایه هایت را چه کنم؟

حرف هایت مانند سنگ میان گلوله برفی ست!!

به نظر می رسد که شوخی می کنی     اما:

خیلی جدی ست!

نقاب > مگر می شود شنیدو دم نزند؟!

نقاب>>میلاد تهرانی چه شعری گفته است...

هنوز

زیبا ترین هدیه عشق آن است که ما را می سوزاند 

تو را نمی دانم!! 

من سال هاست که می سوزم..نه از فراق تو نه از دوریت

که دور بودنت مرا بیشتر به اوج می برد

                                        از خودی می سوزد  که هنوز باورش نیست  عاشق است.  

پی نوشت<< مخاطبم کس خاصی نیست حتی خودم

هراس

نوشتن...........و هراس

ترس از اینکه ...............کلمات_ احساسات را محدود کنند.

چند روزیست خالی ترین واژه ها را بکار می برم

سکوتم را باور کن.

پی نوشت> دلیل اینکه دیر به دیر آپ می کنم همین است.(سطر دو)

یادت هست؟

خانه مادربزرگ یادت هست

آن قهرو آشتی ها یادت هست

آن بی قراری ها یادت هست

شیطنت ها بیادت هست

من خط کشیدنم به خاطراتم ...

تو یادت هست؟

وجود داری؟

بزرگی می گوید: هیچ چیزی وجود ندارد

اگر وجود داشته باشد: یا در زمانی به وجود آمده و یا ازلی(از اول ) بوده است.

چیزی که ازلی است زمان آن را "محدود" می کند. و چیزی که زمان آن را محدود کند در "دسترس" نمی باشد.

و چیزی که در دسترس نباشد "هیچ" است..... و هیچ وجود ندارد.

بعد نوشت>> به نظرت الان وجود خارجی داری؟؟ بازم میگم دل نبند!!!

چند نقطه ها

داشتم فکر می کردم

داشتم به این فکر می کردم

داشتم به این فکر می کردم که

داشتم به این فکر می کردم که چطوری

داشتم به این فکر می کردم که چطوری میشه

داشتم تکرار می کردم............ تکرار همین چندنقطه ها....

پی نوشت> گاهی نمیشه چندنقطه رو تعریف کرد......باید ادامش داد و جای خالیشو حس کرد.

رهایم کن..

اگر در جست وجوی عشق به این جا رسیده ای...

وقت آن است بدانی:       عشق نه در من ... در دل من.. نه در دل ...در خود توست

خودی را بناز که عاشقانه خود را می پرستتد.

مرا رها کن....خواهش می کنم..مرا باور کن

سبز بمانید

صدای لغزش می شنوم

شاید این آخرین گام هایست که برمی دارید!

و

                                                 شاید این اولین روزهایست که شروع می کنید

""مواظب باشید"

آخرین فرصت  اولین  رخصت است

الکی.

من فقط عاشق اینم........حرف قلبتو بدونم

الکی بگم جدا شیم ...... تو بگی که نمی تونم

من فقط عاشق اینم..........بگی از همه بیزاری

دوسه روز پیدام نشه ..... تا ببینم چه حالی داری

.

.

.

من فقط عاشق اینم.......عمری از خدا بگیرم

اینقدر زنده بودم....... تا بجای تو بمیــــــــــــــــــرم

..............

پی نوشت>> با ترانه هایت زندگی کرده ام.

طلوع دیگر در راه است

مقتول...................قاتل

معشوق.............عاشق

قاتل گرفتار قصاص...........عاشق در انتظار وصال

                                                  هر دو بی نصیب از آرامش خیال

مقتول قربانی یک لحظه خروش.........معشوق به دنبال یک لحظه سکوت

خروش......سکوت             معنای یک عمر تنهایی در غروب

                                                                        آرزویم طلوع دیگر است

خوبه یا بد؟

سلام دوستان

آنقدر از عشق در این وبلاگ سخن گفتیم تا شاید ما هم عاشق شویم... ولی این دل به عدم وابستگی عادت بسیار دارد.

می خواهم تغییری در مطالب دهم و از فاز عشقی خارج شوم.

نظر شما چیست؟ خوبه؟