یک سایکوز گــــــــــــــــــــذرا
می نویسم و می خونمتون؛چیزی که الان کم یابه!
یک سایکوز گــــــــــــــــــــذرا
می نویسم و می خونمتون؛چیزی که الان کم یابه!درباره من
حرف بزن؛حرف های تو معرف من است..
ادامه...
پیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- saber 98
بایگانی
- آبان 1398 3
- دی 1393 4
- آبان 1391 1
- آبان 1389 4
- مهر 1389 11
- شهریور 1389 11
- مرداد 1389 4
- تیر 1389 5
- خرداد 1389 9
- اردیبهشت 1389 7
- فروردین 1389 8
- اسفند 1388 2
- بهمن 1388 9
- دی 1388 20
کاش "ت" یا کاشته
ارزشش را داشت،،،،بگو داشت ....یا نه،نداشت که: کاش "ت" را برداشت!!!
یادمان>> تنها یک چیز،،آنهم هیچ چیز،،نمی دانم،، عمق درد را می رساند؟!
saber
یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 00:35
آره ارزشش و داره . تو ارزشش و داری که حالت و بپرسم . خوبی؟
ممنون ناهید جان..بلی
دارم سعی میکنم همه اش را بفهمم
سلام
دارم سعی میکنم بفهمم
سلام
هنوز نفهمیدید؟
زیبا مثل تمام مطالبتان...
ولی امیدوارم تنها متنی زیبا باشد نه حقیقتی تلخ...
سبز باشید...
ممنون فاطمه جان..ایشالله
سلام صابر جان
این روزا زیاد تغییر کردی انگار حال و هوات خوب نیست چی شده ؟؟؟؟ نکنه قلبت یا ... دلت شکسته؟؟؟؟؟
اخه چی باعث شده این جوری بنویسی ؟ روشنم کن لطفا
هستی
سلام هستی جان...
ممنون که جویای حال هستی.کلا من چون زاده(متولد) پاییز هستم همواره در طول ماه پاییز کمی متحول میشم مثل برگ درختان زدر میشم ولی خب این هم حال خودش را دارد.
نه هستی دلم نشکسته ....من دل کسی رو نشکنم!! دیگران هم بشکنن نوش جانم هست...درست میشه نه؟
سلام دوست خوبم
لطفا لینکم رو اصلاح کن
اصلاح کردم دوست خوبم
سلام صابر گرامی دوست خوبم
مرسی که تو این مدت منو هی مدام شرمنده کردی و سر زدی
مطلبت زیباب بود
بازم ممنونم بابت همه سر زدنهای پر از معرفتت
دوست دار شما
نینا
ممنون نینا جان وظیفه وبلاگ نویسی بود خب
salam.khubin?harchand ye chand ruzi gozashte vali tavaledun mobaraaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaak. enshalla hamishe shad o salamat bashin.
man ye moddate aslan net nayumadam .mesle hamishe ghashang minevisin movaffagh bashin.in matno dust daram baratun minevisam.
bachehaye shahr be rusta fekr mikonan bachehaye rusta dar arezuye shahr mimirand/mardane kuchak be asayeshe mardane bozorg fekr mikonand va mardane bozorg dar hasrate arameshe mardane kuchak mimirand/hame mijuyand hame heyranand hame nakamand/ kodamin pol dar kojaye jahan shekaste ast ke hich kas be khane ash nemiresad???
سلام نسیم جان... واقعا چون همیشه با نظرات خوبتان وبلاگم رو پربار
میکردی وقتی نیستید جاتون احساس میشه بدجور
ولی بازهم معرفت شما که ما را از یاد نبردید راستی پایان نامه چطور شد تمومه؟؟
داستان هم جالب بود ممنون از این همه لطفی که به من داری مرسی
دلتنگی (7)
دلم تنگه دلم تنگه وفا کو
خدائی تو، خدایا عشق ِ ما کو
زبس از دیدنت نومید گشتم
به کفر افتاده و گفتم خدا کو؟
شعری که امروز رو وبم قرار دادم
به دوستی می گفتم حس مشترکی در بینمان افتاده. و دارد می رود
که تجربه ی سالهای 32(که البته ما تجربه اش نکرده ایم) تکرار شود
روزهائی که امید (اخوان ثالث)زمستان را می سراید
در طنین صدایت عشق جاریست همچون نوشته هایت
مینی مال خوبی بود رفیق
سلام همکار عزیز
گفتم که مغزم از برازخ هنگ کرده
هیچ چی نفهمیدم
میشد نفهمید اما درک کرد همکار عزیز
سلام داش صابر
یه جفت پنجره جدید برای این دریچه لازمه ، یک خط سکوت معنا دار ، برای فهم کاشت بذری محبت آمیز و برداشتن آن بدون داشت و تیمار درست آن...
تو پاسدار داشته ها باش...
عالی بود مطلبت...
زنده باشی
سلام داداش مهدی ...کجایی عزیز؟
مرسی شعرت هم حرف نداشت..قربانت