به یاد خاطره ای افتادم . در دوره دانشجویی یکی از پزشکان و جراحان حاذق از اساتید بخشی بود که من در آن بخش کار آموز بوددم . یک روز در حین کار صحبت می کرد و گفت که افسردگی بیماری هوشیاران است . کسانی که زیاد فکر می کنند و دردها و رنجها را می بینند ، همیشه کمی افسرده اند .
صابر جان بهتر نیست کمی خوشبین ! باشیم ؟...
خوشبینی خوب است ناهید جان اما فریب است که ما روان شناسا درآورده ایم
نه قبول ندارم افسردگی منفی نگری بیش از حد نسبت به وضع موجوده البته خوش بینی تا حدی فراراز واقعیت می تونه باشه .من معتقدم خوش بینی بهتر از افسردگی عمل می کنه . اگه خودمون رو فریب بدیم بهتر از اینه که افسرده باشیم.
منظورم شخصیت افسرده است نه اختلال افسردگی.. بله خوشبینی خوبه اما در حدی
به خود ِ خویش بازگرد و در خویشتن بنگر . و اگر ببینی که زیبا نیستی ؛ همان کن که پیکر تراشان با پیکر می کنند . هر چه زیادی است بتراش و دور بیانداز . اینجا را صاف کن و آنجا را جلا بده . کج را راست کن و سایه را روشن ساز و ... از کار خسته مشو .
حال و روز قریبی داریم صابر جان در این غربت انسانها دیروز لحظه ای از جوانه آمد و گفتم به یک لحظه بیش نپائید روزگار غریبی است نازنین قصار و زیبا همچون همیشه
جز اولین کسا بودی که برای وبلاگی که تازه درست کرده بودم کامنت گذاشته بودی، از اون طریق با این وبلاگ آشنا شدم و لوگو به خاطرم موند... ولی با وبلاگ مشاوره اتفاقی آشنا شدم، لوگو و اسم همون بود... جا داره بازم به خاطر اون وبلاگ ازت تشکر کنم !
ولی من حس میکنم چون چشمم رو روی واقعیت بستم افسرده شدم... شایدم اشتباه میکنم... یعنی به نظر تو آدم واقع گرا شب روز گریه میکنه و غصه میخوره؟ راستی کتابی رو که بهم معرفی کردی از کدوم نویسندس؟!اگه اسم نویسنش رو هم بهم بگی خیلی ممنونت میشم
شکیبا جان اتفاقا باید توضیح بدم ان موردی که شما گفتید اختلال افسرده هست نه شخصیت افسرده چشم میگم الان یادم نیست فکر کنم دکتر برنر...می یام وبلاگتون میگم
آخه اوایل هی به خودم میگفتم این عکس کیه گذاشته تو وبلاگش یه خورده که گذشت و دوباره کمی فکر کردم گفتم شاید عکس خودش باشه که خواستم در یک سوال انقلابی به این نتیجه برسم حالا چرا اینقده عکست عارفانه ست و نصفه کاره؟
به نام مهر دوست مهربان وبلاگ در خور ستایشی دارید در حد سبز نوشتن و سبز خوانده شدن...بهاری باشید اگر علاقه مند بودید خوشحال خواهم شد لینک شما باشم با تشکر مهندس مجتبی آبهشت www.ghasedakekhiyal.mihanblog.com [گل]
فرار از واقعیت هم که سر از اکسیزو فرن درمیاره !! حالا کجا بریم ؟؟ راه سلامت کجاست ؟!!!!!!!!!!!
راه راه خود بودن است و بس
دقیقا .
۱۰۰٪ تایید این حرف منم بود .
بله...البته دلیل علمی هم براش هست در ژست بعدی اشاره می کنم
به یاد خاطره ای افتادم . در دوره دانشجویی یکی از پزشکان و جراحان حاذق از اساتید بخشی بود که من در آن بخش کار آموز بوددم . یک روز در حین کار صحبت می کرد و گفت که افسردگی بیماری هوشیاران است . کسانی که زیاد فکر می کنند و دردها و رنجها را می بینند ، همیشه کمی افسرده اند .
صابر جان بهتر نیست کمی خوشبین ! باشیم ؟...
خوشبینی خوب است ناهید جان اما فریب است که ما روان شناسا درآورده ایم
شاید همینطوره که میگی! شایدم نباشه
راستی این ساعتت به وقت کدوم کشوره؟
اتفاقا یک پست درباره ساعت قراره بذارم
مخالفم چون بعنوان یک آدم افسرده کلی دارو مصرف میکنم و روزانه کلی گریه
آدم افسرده واقعیت ها را نمی بیند و بدنبال آرزو های خود میگردد
مهتاب جان شما اختلال افسردگی دارید منظورم شخصیت افسرده بود فرقشو میگم ممنون
به یاد قیصر امین پور به روزم و منتظر حضور سبزتان
کاملا همین طوره !
نه حسین جان کاملا... حسین عزیز شما برای من آشنایید؟!
نه قبول ندارم افسردگی منفی نگری بیش از حد نسبت به وضع موجوده البته خوش بینی تا حدی فراراز واقعیت می تونه باشه .من معتقدم خوش بینی بهتر از افسردگی عمل می کنه . اگه خودمون رو فریب بدیم بهتر از اینه که افسرده باشیم.
منظورم شخصیت افسرده است نه اختلال افسردگی..
بله خوشبینی خوبه اما در حدی
اخ گفتی.
هر چی واقع گرا تر باشی بیشتر افسرده میشی.
این و عینا تجربه کردم.
کاملا درسته
به خود ِ خویش بازگرد و در خویشتن بنگر . و اگر ببینی که زیبا نیستی ؛ همان کن که پیکر تراشان با پیکر می کنند . هر چه زیادی است بتراش و دور بیانداز . اینجا را صاف کن و آنجا را جلا بده . کج را راست کن و سایه را روشن ساز و ... از کار خسته مشو .
ممنون مثل همیشه زیبا می نویسید
سلام صابر جان
گاهی اوقات با پا گذاشتن رو واقعیت های زندگی میخواهیم که دردمون کمتر بشه .. باید رفت تا فهمید و درک کرد
شاد زی...
شاید هستی جان شاید...
می شود گفت فراتر از واقعیت هاست!
!!!!!!!!!!!!!!
حال و روز قریبی داریم صابر جان
در این غربت انسانها
دیروز لحظه ای از جوانه آمد و گفتم
به یک لحظه بیش نپائید
روزگار غریبی است نازنین
قصار و زیبا همچون همیشه
ممنون کوروش جان کلامت دلنشین است
آره همون مزاحم همیشگی !
بله شناختم حسین جان شما را در وبلاگ مشاوره خود دیدم آوتارتان آشنا بود... خب چطور این جا را پیدا کردی؟
یه سوال فنی: لوگوی وبلاگ عکس کیه؟
عکس من..... چطور؟
دقیقا درست میگی.
چون بیس روح انسان رو رنج در بر گرفته.
تلخ است
پس بیا کمی هم شده " خودمون باشیم " ... سخته ؟
خود بودن تنها کاریست که سخت نیست
جز اولین کسا بودی که برای وبلاگی که تازه درست کرده بودم کامنت گذاشته بودی، از اون طریق با این وبلاگ آشنا شدم و لوگو به خاطرم موند...
ولی با وبلاگ مشاوره اتفاقی آشنا شدم، لوگو و اسم همون بود...
جا داره بازم به خاطر اون وبلاگ ازت تشکر کنم !
قربانت حسین جان..... بازم هم بیا پیشمون
موافقم
ممنون
سلام صابر عزیز
ولی من حس میکنم چون چشمم رو روی واقعیت بستم افسرده شدم...
شایدم اشتباه میکنم...
یعنی به نظر تو آدم واقع گرا شب روز گریه میکنه و غصه میخوره؟
راستی کتابی رو که بهم معرفی کردی از کدوم نویسندس؟!اگه اسم نویسنش رو هم بهم بگی خیلی ممنونت میشم
شکیبا جان اتفاقا باید توضیح بدم ان موردی که شما گفتید اختلال افسرده هست نه شخصیت افسرده
چشم میگم الان یادم نیست فکر کنم دکتر برنر...می یام وبلاگتون میگم
آخه اوایل هی به خودم میگفتم این عکس کیه گذاشته تو وبلاگش یه خورده که گذشت و دوباره کمی فکر کردم گفتم شاید عکس خودش باشه که خواستم در یک سوال انقلابی به این نتیجه برسم
حالا چرا اینقده عکست عارفانه ست و نصفه کاره؟
بده مقداد جان؟؟ چون کلا عارف خواهیم ما
به نام مهر
دوست مهربان
وبلاگ در خور ستایشی دارید در حد سبز نوشتن و سبز خوانده شدن...بهاری باشید
اگر علاقه مند بودید خوشحال خواهم شد لینک شما باشم
با تشکر
مهندس مجتبی آبهشت
www.ghasedakekhiyal.mihanblog.com
[گل]
چشم در اولین فرصت
سلاممممممممم داداشی نامرد شدییییییییییییی نمیای دیگه پیشم؟ دلمو شکوندییییییییییییییی. اینترنتم وصل شده و اومدم ببینمت . این شعرو خودت گفتی؟
سلام مریم جان ببخشید من فکر کردم آپ نمی کنید
چقدر خوب سر خواهم زد... شعر نیست یک جمله هست بله خودم گفتم تمام نوشته های وبلاگ از خودم هست