یک سایکوز گــــــــــــــــــــذرا

یک سایکوز گــــــــــــــــــــذرا

می نویسم و می خونمتون؛چیزی که الان کم یابه!
یک سایکوز گــــــــــــــــــــذرا

یک سایکوز گــــــــــــــــــــذرا

می نویسم و می خونمتون؛چیزی که الان کم یابه!

می دونستی؟

داره ناز می کنه.....می خواد عشوه بیاد....فکر می کنه عزتش بالاتر میره

تصور می کردم مردم به غیر از خودشون به کس دیگه ای فکر نمی کنن.  

فریب خودرم...خودمو قول زدم. باور کن مردم به هر کسی فکر می کنن غیر خودشون. 

 

نمی دونم یادت هست تو و من هم از همون مردمی...ولی یه تفاوت کوچلو داریم.  

توخیلی مغروری 

 

من........... چی؟؟ من!!!!! چه واژه غریبی برای "من بودن" ......کاش می گفتی "تو".. خیلی وقته گذشتم از خودم برای تو....و این آخر خودخواهیست. 

 می دونستی؟!

سبک

تلخ می دانم شیرینی این احساس را 

پی نوشت؟ گاهی حرف زدن سبکم می کند و این همان سنگینی سکوتی است که به دلم نشسته 

 

ما

من دوستت دارم...... من برایت می میرم... من بدون تو هیچم... برای من هیچ کسی مانند تو نیست


من از تو دلگیرم.... من از تو رنجیدم.... من طاقت ندارم.... من ازت متنفرم


می بینی در عشق هم خودخواهی موج می زند باور کن.


آن چنان بر "من هایت" تکیه کرده ای آن چنان در "من" لذت طلبت غرق شده ای که نهایت را نمی فهمی.


مگر نمی گویند عاشق باید تنها به فکر شادی معشوق باشد و در پی گام گرفتن و به عرصه گذاشتن "من" خویش نباشد. اما تو چه؟


دوستم داری چون "منت" می خواهد.... متنفری چون "منت" می خواهد


رهاشو از این همه خودخواهی "من" بودن.....یکبار هم "ما" را داد بزن.

محرم..نامحرم

 من معتقدم محرم و نامحرم در چشم نیست در چشم انداز است

این نیز بگذرد

این نیز بگذرد...

روز ها گذشتند...احساس هم زودگذر است

گاهی تنهایی.. زیباترین لحظات یک عاشق است....ولو معشوق است که تنهایی را بهانه ای برای آشنایی قرار می دهد.


تفاوت ها آشکارند.....  .  .   .     .      .  ولی این بار آشکاراست که معشوق منم...


تو مگر......

عزیزم خیلی وقت هست می گویی: تو مگر دل نداری؟!

تو مگر مرا دوستم نداری ؟!

تو مگر اشک هایم را نمی بینی؟!


در پاسخ می شنوی: من وابسته ی هیچ کسی نیستم.


می بینی بتی که از خود ساخته ام.

 مردها هر چه هم که باشند.....یک مرد هستند و ضعیف.

نگاه به فریادهایشان نکن

                                    تنها تظاهریست برای پوشش ضعفشان


تو سال هاست دل مرا ربوده ای.... و من باور ندارم.


هنوز هم می گویی: "عشق همه چیز است"


زندگی ادامه دارد

زندگی ادامه دارد...


                          باور کن شعار نیست.

حرف نیست.

تجربه نیست.

                        خود زندگیست.


تو یاد گرفته ای خود را فراموش کنی... تنها بخاطر یک آغوش گرم دل را ‌‌؛هم آلود کنی.


اما من در دنیای زندگی می کنم که نمی دانم اصل خویش را....حال می گویی می توانم تو را نیز درک کنم؟؟!


باور کن بدون حضور تو زندگی باز جاریست. چیزی که تو هرگز قبول نداشتی!!!