یک سایکوز گــــــــــــــــــــذرا

می نویسم و می خونمتون؛چیزی که الان کم یابه!

یک سایکوز گــــــــــــــــــــذرا

می نویسم و می خونمتون؛چیزی که الان کم یابه!

پاسخ بده!!!

پاسخ بده!

من که بودم  تو این چنین نه آنچنان که هست......پاسخ بده!

..پاسخ بده!


گفتی: هر وقت از راه رفتن خسته شدی بدو!!!  باران بود  و دو حس.......بد_خوب؟

بد و خوبش نکنیم .........باران تمام شده اما این حس بد_خوب تمام شدنی نیست.....

نظرات 6 + ارسال نظر
ناهید یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:23 http://nahid-sunset.blogsky.com

خیلی وقته دیگه خودم نیستم...

عین همه

ناهید یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:34 http://nahid-sunset.blogsky.com/

نمی دونم چرا؟ولی پاسخ بهتری نداشتم!!

http://nahid-sunset.blogsky.com/1389/01/23/post-51/

همین نمی دانم شما ناهید عزیز برترین پاسخ است

رهــــا یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:32 http://fair-eng.blogsky.com

چه جالب!
هر وقت از راه رفتن خسته شدی بدوووووووو!!!

آره..........جالبه

مهراز یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 13:08

پاسخ بده....!!!!!

"حرفی برای گفتن اگر بود دیوارها سکوت نمی کردند"

سلام آبجی...

جملت زیبا بود............ سکوت.دیوار

سرسپرده یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 22:17 http://www.takdel.blogsky.com

سلاااام دوست گلم......
مرسیییییییییی از حضور گرمت...........میتونی منو با عنوان تنهایی لینک کنی من شما رو با چه عنوانی لینک کنم؟؟؟؟

علیک سلام... من شما رو لینک کردم...

منو با نام "خودمان باشیم" لینک کنید

شکیبا سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 16:23 http://darddelhayman.blogsky.com

سلام صابر عزیز
مرسی که برای تبریک تولدم اومدی...
راستی شب میام در مورد اون 2 پست اخر حتما نظر میدم آخه الان باید برم و نمیخام نظرم از بیخودی ها باشه پس باید سر فرصت بشینم تایپش کنم...
تا شب خدا به همرات

ممنون شکیبا جان...

یاحق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد