یک سایکوز گــــــــــــــــــــذرا

می نویسم و می خونمتون؛چیزی که الان کم یابه!

یک سایکوز گــــــــــــــــــــذرا

می نویسم و می خونمتون؛چیزی که الان کم یابه!

تو مگر......

عزیزم خیلی وقت هست می گویی: تو مگر دل نداری؟!

تو مگر مرا دوستم نداری ؟!

تو مگر اشک هایم را نمی بینی؟!


در پاسخ می شنوی: من وابسته ی هیچ کسی نیستم.


می بینی بتی که از خود ساخته ام.

 مردها هر چه هم که باشند.....یک مرد هستند و ضعیف.

نگاه به فریادهایشان نکن

                                    تنها تظاهریست برای پوشش ضعفشان


تو سال هاست دل مرا ربوده ای.... و من باور ندارم.


هنوز هم می گویی: "عشق همه چیز است"


نظرات 4 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 23:43

چقدر عاشقانه ....
متن کوتاه و زیبایی نوشتی

ممنون

شهرزاد سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 20:48 http://hichopoch.blogsky.com

یکی‌ به من گفت من که دل ندارم.بعد جواب دادم رفتم.بعد گفت تو میتونستی دلم باشی‌ و بعد...

خزان نوشت چهارشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:43

کدام عشق همه چیز است؟! بستگی دارد این روزها!

عشق حقیقی چهارشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 19:30 http://eshghe-haghighi.blogsky.com

سلام دوست عزیز...
زیبا و تاثیرگذار بود...به منم سر بزن آپم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد