یک سایکوز گــــــــــــــــــــذرا

می نویسم و می خونمتون؛چیزی که الان کم یابه!

یک سایکوز گــــــــــــــــــــذرا

می نویسم و می خونمتون؛چیزی که الان کم یابه!

قلب شکسته

بخدا باورتان دارم......

امروز که ""دوستت دارم"" گویی واژه ایست برای دوست داشتن!

باورت دارم و می دانم این من بودم که برچسب ابراز عشقم همیشه سبز رنگ بود..

..............

باورت دارم می دانی چرا؟


بزرگی می گفت:  می دانی.... پزشکان که هیچ ..

حتی ماموران بازیافت هم...

        از این قلب شکسته قطع امید کرده اند!

نظرات 29 + ارسال نظر
امین کوچولو جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 19:13 http://www.hldkd.blogsky.com

سلام

داداشی خیلی قشنگ نوشتی

میتونم یک خواهش بکنم از شما لطفا واسه دوستم دعل کنید


راستی من آپ هستم

ممنون داداشی... محتاج دعا..چشم

چون مطالب شما طولانی هست بنابراین فردا عصر کامل می خونم و نظر میدم.. قربانت

مریم جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 19:33 http://tanhatarinmaryam.blogsky.com

سلام
خوبین؟
وبلاگ جالبی دارین موفق و همیشه سبز باشید
خوشحال می شم سر زده سر بزنی

ممنون نظر لطف شما...

به وبلاگ شما هم سر زدم ..اشاعر بسیار زیبایی می سرایید.. بسیار عالی

مریم جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 20:08 http://tanhatarinmaryam.blogsky.com

سلام
بله شاعر خودمم
ممنون که سر زدین
خوشحال می شم بازم سر زده سر بزنی!

جالبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه.. حتما سر می زنم اونم سر...سر زده

ali mahrooz شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 00:32 http://www.byrapid.com

سلام خوبی وبلاگ خیلی قشنگ و جالبی داری خوشحال میشم اگه به سایت من هم سر بزنی در مورد فروش اکانت های رپیدشیر و مگا آپلود هستش منتظرتم راستی میشه یه لینک از سایت من تو وبلاگت بدی با همین عنوان فروش اکانت های رپیدشیر و مگا آپلود ایشالا جبران میکنم مرسی فعلا بای

با سلام... چشم در اولین فرصت به سایت شما سر می زنم و لینک را قرار می دهم...

سرویس وبلاگ دهی قلم وبلاگ شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:07 http://www.ghalamweblog.com

www.ghalamweblog.com سرویس وبلاگ دهی قلم ویلاگ با ارایه سرویس های متفاوت با سرویس های دیگر وبلاگ دهی و بدون تبلیغات در وبلاگ ها و با قالب های جدید و متنوع

ممنون حتما استفاده می کنیم

نیلوفر مردابی شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:08 http://www.mordab57.blogfa.com



سلام دوست خوبم


کسی که دوست داشتنش همیشه سبز است هیچ گاه از زردی نمی هراسسسسسسسسسسسد ...

به نظرم باید در مورد دوست داشتن و مورد دوستی واقع شدن ،‌خودمون رو اصلاح کنیم ... وقتی از صمیم قلب دوست بداری هیچ گاه پشیمان نخواهی شد (‌فرقی هم نمی کنه دختر یا پسر )‌
دوستی ،‌دوستی است نوع نمی شناسد فهم میخواهد ...

سلام دوست عزیزم..

سپاس تئوری جالبی را مطرح کردید...زیبا بود و دوست داشتنی..
به شما سر خواهم زد

نیلوفر مردابی شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:08 http://www.mordab57.blogfa.com



سلام دوست خوبم


کسی که دوست داشتنش همیشه سبز است هیچ گاه از زردی نمی هراسسسسسسسسسسسد ...

به نظرم باید در مورد دوست داشتن و مورد دوستی واقع شدن ،‌خودمون رو اصلاح کنیم ... وقتی از صمیم قلب دوست بداری هیچ گاه پشیمان نخواهی شد (‌فرقی هم نمی کنه دختر یا پسر )‌
دوستی ،‌دوستی است نوع نمی شناسد فهم میخواهد ...

نــــازنین شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:40 http://ghasedakekhamosh.blogfa.com

جملاتت قشنگه
شرمنده
که آهنگ وبم
اثر ترس رو شما گذاشته
ولی
دوست دارم آهنگه رو

ممنون از حضورت نازنین جان

مینا شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:24


سلام
خوبین؟

بستگی به این داره که اسمون رو چطوری ببینیم؟
پر ستاره یا ابری
من این روزها ابری میبینم اسمون رو
پیش از این
جمله دیگه ای بود برای معرفی بلاگ

به اسمان بگو با الماس چشمان تو مرا نیازی به ستارگان نیست
برای این که اسمون رو با دید دیگه ای میدیدم
جمله شما خشمگین نیست بیشتر حالت کنایه داره

این که ابرها هم میتونن مثل ستاره دوست داشتنی باشن هم یه حالتش میتونه باشه دقیقا نظر من چون ابر ها رو بیشتر دوست دارم

سلام...مینا عزیز..ممنون از لطفت

آری بستگی به این داره که از کدوم جهت آسون رو ببینی...

اما من فکر می کنم اسمون همیشه یک رنگ و یک وضعیت رو داره.. این ما هستیم که گاهی بهش رنگ میدیم گاهی بی رنگش می کنیم..گاهی ابری...گاهی ستاره بارون...نه؟؟

جور دیگر هم میشه گفت..آسمان هیچ رنگی نیست هیچ وضعیتی هم نداره بلکه دید ما ابرها و رنگ ها رو میسازه..

یه جور دیگر که خیلی جالب میشه...آسمون اصلا وجود خارجی نداره .. رویاهای ما بهش شکل میدن..

شما راست گفتید جمله من حالت کنایه داشت

فاطمه شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 14:53 http://daryatanhast.blogsky.com/

سلام...
زیبا بود...
جدای از استفاده ی این جمله...کاش همه وقتی ازش استفاده کنن که حسشون واقعی باشه...
چون این روزا همه خیلی زود عاشق میشن و خیلی زود هم فازغ...جالب اینجاست که اسمشو عشق هم می زارن...
سبز باشید...
راستی با اجازتون من شما رو لینک کردم...

سلام فاطمه گرامی.... ممنون از ابراز نظرتت... جالب بود..

قطعا بنده هم شما را لینک خواهم کرد..ممنون به شما سر می زنم

نسیم شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 19:51

سلام اومده بودم بگم این تیر و ترکش های سکوت نکردن
بدجور ی بهم اصابت کرد که این دلنوشته تونو دیدم. اونقد هنگ کردم که هر چی خوندم نفهمیدم. سعی می کنم بعدا بخونم که بفهمم. در هر حال برای خودم کلمه دوست و دوست داشتن اونقدر باارزش و مقدسه که واسه هر کسی خرجش نمی کنم. چون وقتی میگی دوستت دارم یعنی حاضری برای طرفت خیلی کارا کنی . اولویت اون باشه .در غیراینصورت یه دروغ بزرگه که این روزا خیلی رایج شده متاسفانه. خیلی پرت حرف زدم؟ ببخشید .گفتم که...

سلام نسیم جان..

سپاس از حضورت که مانند همیشه پربار است..
مگر چه شده...تیر سکوت نکردن... شما هم بلی سیاست؟

بله این دو واژه بسیار مقدس هستند.... ولی گاهی مقدسات را هم زیر پا می گذاریم.

یعنی دل نوشته بنده اینقدر ناجور بود که نفهمیدید؟؟

ببخشاید قصور از من است...

نسیم شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 23:03

نه گفتم که من یه کم ذهنم به هم ریخته. همین . وگرنه مثل همیشه قشنگه.

اختیار دارید.. شما بزرگوارید

نسیم شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 23:05

راستی . آره . مگه میشه نبود؟

نسیم عزیز بهتره آره خیرش نکنیم.... نه؟؟

اگه میشه پس بوده... اگه هم نبوده پس میشه!!!!

خزان نوشت شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 23:30

shayad faghat bara onayi ke chizi be joz engone dostahtan ha dar zendigishan nist

نمی دانم....... شایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

Sababoy یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:26 http://sababoy.blogfa.com

سلام. با برگی دیگر از یادداشتهای سال 83 به روزم.
چشمان خسته از آرامش کودکان بهشتی در جستجوی سعادت اند. و من چه سعادتمندم از داشتن چشمانت.

The eyes tired of calmness of heaven kids search for happiness. And so happy I am for having your eyes.

حضور می یابیم

مهراز یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:24

کهنه فروش داد میزد : اسباب کهنه می خریم , چراغ شکسته می خریم , و ...
بی اختیار داد زدم : آهای آهای کهنه فروش قلب شکسته می خری ؟
ګفت؛اګه ارزش داشت که نمیشکستنش

سلام.مهراز عزیز.

یادش بخیر این متن رو روز اول دانشگاه یک نفر در سرویس بهم بلوتوث کرد.

اگر ارزش داشت که نمی شکست... ولی گاهی شکستن ها خود ارزشن

مهراز یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:34

روزگاریست همه عرض بدن می خواهند * همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند * دیو هستند ولی مثل پری می پوشند * گرگ هایی که لباس پدری می پوشند * آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند * عشق ها را همه با دور کمر می سنجند * خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد * عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد

مهراز یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:56

سلام. خسته نباشد. یکم توضیح در مورد اون شعر:
اگه بازم شبهه ای بود بپرسید خوشحال می شم.

درست شده به دست طبیعت
نشانه هایی از خود بزرگ بینی
"خصوصیاتی که تو اکثر ما آدما دیده میشه"

تنها چیزی که ما نیاز داریم
دروغ های بیشتری درباره جهانی مجازی که
هیچ وقت نبوده و نخواهد بود
"دروغ هایی که باهاش دل دوستمونو بدست بیاریم فقط و فقط به خاطر منفعت خودمون. دروغ هایی که هیچ وقت واقعیت نداره"

آیا تو شرم نداری .آیا مرا نمی بینی
تو میدانی که همه را فریب دادی(همه را احمق کرده ای)
"از کارایی که با من کردی هیچ شرمی نداری و تو نه تنها به من بلکه با هر کسی که بودی دروغ گفتی و فقط تظاهر کردی"

نگاه کن او دارد می آید
زانو زده و خیره شده با تعجب
آه .ما چقدر تو را دوست می داشتیم!
"ببین باز یکی دیگه رو احمق کردی...کسی که مثل من باورت کرده"

عیبی دیده نمی شود و قتی تو وانمود می کنی
ولی من الان می دانم که او
هیچ گاه نبوده و نخواهد بود
"خیلی خوب نقشتو بازی می کنی ولی من چهره ی واقعی تو رو دیدم... و می دونم اون کسی که وانمود کردی نیستی... هیچ وقت نبودی!"

تو نمی دانی که چگونه به من خیانت کرده ای
و به یک نحوی تو همه را فریب داده ای
"تو نمی دونی چه طور بهم خیانت کردی... خیانت فقط این نبود که شبو با کس دیگه بگذرونی یا در نبود من دست دیگری رو بگیری... حتی دروغ دوست داشتن خیانته و خیس کردن گونه های......!"

بدون نقاب کجا مخفی خواهی شد؟
"آقا صابر این توضیحش با خودتونه! شما وارد تری!!!!!"

تو حتی نمی توانی خودت را پیدا کنی چون در دروغ هایت گم شده ای
"اون قدر غرق دروغ و تظاهری که شخصیت واقعی تو گم کردی....!"

من حالا حقیقت را می دانم
من می دانم که تو که هستی
" ولی من دیگه تو رو کاملا شناختم و شخصیت واقعی تو بدون *نقاب* دیدم!!!"

و دیگر تو را دوست ندارم
تو واقعی نیستی و نمی توانی مرا نجات دهی
" تو اون چیزی که وانمود می کنی نیستی و من تظاهرتو دوست ندارم... تو باید بدونی که دیگه با یادآوری اولین دیدارمون چشام پر از اشک نمی شه.
چون بی رحمی اون قلب سنگین رو باور دارم.
دیگه اجازه نمی دم که قدم به حریم خواب ها و رویاهام بذاری
چون این بار، *من* اینطور خواستم، و علت پا گذاشتن روی تمام حرفهاتو می دونم
باور کن که دیگه باور نمی کنم عشقتو ... دیگه باور نمی کنم محبتتو
و اگه برگردی بهت ثابت می کنم"

بازم می گم عکس گویای خیلی چیزاست
آقا صابر منظورم از واژه ی "تو" شما نبودینا..... واسه راحت تر توضیح دادنش گفتم!!!

ممنون و بسیار ممنون... چه تحلیل زیبایی... سپاس فراوان..عالی بود

مهراز یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:58

سلام
اینم متلکی بود که کهنه فروش بهمون انداخت..
منظورم اینه تو این دنیای کاغذی ارزش یه دل حتی کمتر از....
"اگه اکسی دلتو شکست ناراحت نشو... واسه آدمای نابینا شیشه و سنگ یکیه!"

ولی متلک جالبی بود... بسیار جالب...

ممنون مهراز جان بخاطر این متن و هم بخاطر تحلیل شعر

بی سرزمین تر از باد یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:55 http://www.guitarebiseda.blogfa.com

سلام
خوبی؟
ممنون که بهم سر زدین
من عاشق سیاوش هستم و با سیاوش لحظه هامو سر می کنم

همچنین دوست عزیز...سپاس

بهار یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 13:27 http://depression.blogsky.com/

سلام. ممنون از نظری که تو وبلاگم گذاشتین. من حاضرم توی بخش مشاوره مکاتبه‌ای باهاتون همکاری کنم.

مشتاق همکاری با شما استاد عزیز

بهار یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 15:00 http://depression.blogsky.com/

سلام
لطف کنید شرایط رو برام ایمیلی توضیح بدین. خود شما چطور و چقدر فعالیت می‌کنید؟ آیا مراجعین سایت به مشاوران مکاتبه ای به همون صورت که در سایت همدردی عنوان شده پرداخت می‌کنند و یا اساسا پرداختی به آن صورت انجام نمی گیرد؟ لطفا این‌ها را برای من توضیح بدین. ممنون

چشم در اولین فرصت..... راستی با اجازه شما بدلیلی مشکلی توضیحات را وبلاگ خودتان دهم.

زهرا یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 16:41 http://www.barunzadeh.blogfa.com

مدیونی!

مدیونی به خودت، به خدا، به زندگی.

مدیونی به هر چه در عالم است.

باور کن مدیونی دوست من!

اگر...

از لحظه لحظه های عمر کوتاه زندگی...

لذت نبری!

[گل][گل][گل]

عجب.پس شما هم شعرهای میلاد تهرانی(گیلاس ابی) را خوانده اید..

وای که چقدر این شعرش را می پسندم

مهراز یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 17:40

منم حاضرم توی بخش مشاوره مکاتبه‌ای باهاتون همکاری کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ممنون مهراز جان...

چشم شرایط برایت می فرستم... تا با هم همکار شویم

مانیا دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 00:38 http://pppeeekkkhh.blogsky.com/

یکم دیر اومدی سراغ این دل شکسته دیگه توانی واسه نوشتن نداره.
ممنون که سر زدی

بهار دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:58 http://depression.blogsky.com/

باشه . منتظرم

یکی مثل خودت...! دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 21:38 http://ghafasehtanhae.blogfa.com

جالبه!

هیس!

نینا سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:59 http://nena.blogsky.com

خب این که یه حقیقته که این دوستت دارم ها تو زمان دوستی و نامزدی چه از طرف مرد چه از طرف زن بیشتر گفته میشه

حالا دلیلش هم لزومی نداره توضیح بدم چون خودت می دونی

بعدش دیگه عادی میشه

اما من همیشه دوستت دارم رو می گم به زبان و به عمل هم سعی می کنم انجامش بدم

خیلی هم تاثیر به سزایی داره تو روابطم حالا چه با شوهرم چه با خانواده ام چه حتی با پسر کوچولوم که میبینم وقتی بهش میگم دوستت دارم عزیزم می خنده و خودش رو برام لوس می کنه

مینا سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:28

سلام
خوبین؟
اپ هست بلاگم
خوشحال میشم به دیدنم بیاین
شاید شما بتونین بگین به من که راه حل چیه

سلام..........چشم حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد