یک سایکوز گــــــــــــــــــــذرا

می نویسم و می خونمتون؛چیزی که الان کم یابه!

یک سایکوز گــــــــــــــــــــذرا

می نویسم و می خونمتون؛چیزی که الان کم یابه!

عزیزم

بگذار در چشمانت خیره شوم و بگویم::


" عزیزم تلخ می دانم شیرینی این احساس را "

نظرات 20 + ارسال نظر
ونوس یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:15

عاشقانه....

و عارفانه

نسیم یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:07

سلام.چقدر تلخ و ناامیدانه!!!!!!!!!!!

خب نسیم جان.... تلخیش به همون شیرینی احساسشه....
نه؟؟؟؟؟

یک ناراضی یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:40 http://www.hldkd.blogsky.com

سلام

خیلی خوب بود نمیدونم چی بگم

فقط میگم خیلی عالی بود


راستی آپ هستم و منتظر

ممنون

چشم سر می زنم

نسیم یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 15:09

بازم سلام.می بینم که قالب جمله های نظرات عوض شده( شایدم من تا حالا دقت نکرده بودم.!) ولی باحالن.
احساسش که مطمئنا شیرینه ولی تلخیش وقتیه که به موندگاریش مطمئن نباشی. ولی این حس ناامیدی که به آدم القا میکنه واسه چیه؟

سلام نسیم جان...

سپاس فراوان بخاطر حضورت..اری همینک قالب نظرا رو تغییر دادم.ممنون

افرین درود بر شما... این حس نا امید کنندگیش به جهت هشداری که دارم به عاشق میدم.... در واقع جمله من در چند معنی خلاصه شده که یکیش در عکس مورد نظر قابل مشاهده هست
منظورم این هست که نزدیکی و صمیمیت بیش از حد به معشوق علارغم احساس شیرینی که به عاشق میدهد اما گاهی در انتهای راه همین صمیمیت باعث تلخی کام او و جدایی می شود.

مهراز یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 15:37

سلام
بهتون زیاد سر می زنم. چند باری هم همدردی گذاشتم...
مرسی که بازم بهم سر زدین

ممنون از لطف شما مهراز جان

نسیم یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 15:55

ممنون بابت توضیحتون. درمورد تجربه شخصی ام ( البته دوستام) واقعا این مسئله رو لمس کردم ولی در مورد عاشق و معشوق نمی دونم.ممکنه.

سپاس از لطفت

مینا یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 18:39 http://blackjoker.blogsky.com


دقیقا وقتی شعر رو خوندم لمس تنهایی ماه همین حس رو به من داد و باعث شد که بخوام اینجا بنویسمش ولی ...
برداشت خودم از شعر نوشته شد

من معمولا شعرهایی رو که میخونم یه برداشت خاص ازشون دارم این چند بیت هم برداشت من از یه شعر هست که اگه دوست داشته باشین کامل اون رو براتون میفرستم


این شعر واقعا زیباست با نظرتون موافقم

آری مینا گرامی........

بنده هم پی به زیبایی این شعر بردم...

ممنون میشم اگر زحمتی نیست کاملش را برایم بفرستید.. سپاس

مینا دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:12

سلام
این کامل اون شعر هست


زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یادمن و تو برود


زندگی جذبه دستی است که می چیند
زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است
زندگی بعد درخت است به چشم حشره
زندگی تجربه شب پره در تاریکی است


زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
زندگی سوت قطاری است که درخواب پلی می پیچد
زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست
خبر رفتن موشک به فضا
لمس تنهایی ماه
فکر بوییدن گل در کره ای دیگر


زندگی شستن یک بشقاب است
زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است
زندگی مجذور اینه است
زندگی گل به توان ابدیت
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما
زندگی هندسه ساده و یکسان نفسهاست"

ممنون...........مینا جان

بسیار زیبا بود

دل-زاد کولی سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:37 http://Gitan.blogsky.com

پایانش تلخ است
بستگی دارد که تلخی را به دهان چه کسی بسنجیم!
من عاشق هرچه تلخی ام!

نمی دانم که...........

مینا سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:14

سلام
آپ شد بلاگ به اسمان بگو
خوشحال میشم به دیدنم بیاین

چشم در اولین فرصت مزاحم می شوم

زهرا سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 20:52 http://www.barunzadeh.blogfa.com

چرا تلخ...!

با یه داستان اپم

mehdi چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:12 http://north-boy.blogsky.com/

سلام صابر جان

اومدم بهت بگم ...
در عشق همیشه شیرینی و تلخی در جدالند و تقابل . زمانی که در کنارش باشی شیرین و تلخ ، زمانی که دور باشی و به یادش ، تلخ و شیرین !
دوست من آپم سر بزنی خوشحال میشم...

بله حق با شماست..

چشم در اولین فرصت سر می زنم

یک ناراضی چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 16:44 http://www.hldkd.blogsky.com

سلام

صفحح وبت واسه من وانمیشه

نمیدونم همش سفیده جرا

نکنه........ نه بابا

با اجازه

چرا دوست عزیز....

نکنه بازم مارو هک کردند... خدایا وبلاگ قبلی رو هک که..........

مینا پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:42 http://blackjoker.blogsky.com

تقریبا نظرم با شما یکی هست با این تفاوت که من میگم این شعر بیشتر بیان کننده بازگشت برای جبران هست ولی بازگشتی که برای فرد مقابل دیگه مفهومی نداره


یه روز میای که خیلی دیره....بیان بی تفاوتی


می گی دیگه شدم پشیمون.... بیان بازگشت برای جبران


سهم من تو بازیه عشقت چی بود؟.....وجود سئوالهای بی جواب



عاقبت عشقت ببین با من چه کرد .....باز هم بیان بی تفاوتی فرد


اره این شعر از اوج فرد رو یکباره زمین میزنه و فکر رو به این سمت میکشه که گاهی برای جبران اتفاقی که میشده پیش نیاد خیلی زود دیر میشه


نمیدونم تا چه اندازه با من موافقی؟


البته من به خوب شنیدن هم اعتقاد دارم واسه همین هم شعر رو گذاشتم و هم اهنگ اون رو

بله استدلال خوبی ارائه دادید..... میشود بر رویش بحث کرد.


اما در مورد جبران نظرم با شما متفاوت هست...

دقت کنید به این شعر::

می گی دیگه شدم پشیمون...

عاقبت عشقت ببین با من چه کرد
...................

به نظرم در این جا شاعر حتی اجازه جبران رو به معشوق نمیده....و تنها داره از حالت گلایه و دلگیری خودش حرف میزنه..

حتی اگر معشوق برای جبران بیاد او قبولش نداره...

نظر شما چیه؟؟

مهراز پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 13:30



دل من چند وقتیه کیسه بکس پره احساسه...
دیگه چته؟!؟
د،لامصب محکم تر بزن!

چه شده مهراز جان.خدا بد نیست.

چیزی شده؟؟؟

دل-زاد کولی جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:43 http://Gitan.blogsky.com

...

مهراز جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 18:52

دل و دین و عقل وهوشم همه را به آب دادی
زکدام باده ساقی به من خراب دادی
دل عالمی ز جا شد چو نقاب بر گشودی
دو جهان به هم بر آمد چو به زلف تاب دادی

نقاب برگشودی..

ممنون مهراز جان... شعر خوبی بود بخصوص نقابش

مهراز شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 14:03 http://mahraz-2010.blogsky.com

سلام.
چون می دونستم خوشتون میاد نوشتم!!!
ماشالله چقدم طردار داریــــــــــــــن!

سلام مهراز گرامی و عزیز...

دست گلتان درد نکند.... استاد ما شاگرد شما هستیم... هر داریم از شماست

مهراز شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 20:13

اااا این حرفا چیه آقا صابر؟
کلی خجالت کشیدم....!!!!

اختیار دارید.... واقعا می گویم.
من تنها می نویسم برای دل خودم... اما شما برای تمام دل ها می نویسید و این زیباست

پریسا پنج‌شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 http://meslfereshteha.blogfa.com/

حالا هی بگو من عاشق نیستم.
بابا رنگ رخساره نشان میدهد از سر درون ...
حتی اگه نقاب زده باشی باز هم پری رو تاب مستوری ندارد آقای عاشق.

نمی دانم.......................شما بهتر می دانید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد